به گزارش شهرآرانیوز، نمایش موزیکال «سهراب و سارا و لاکپشتهای نینجا» اثری از عبدالرضا افشارزاده، نویسنده و کارگردان باسابقه تئاتر کودک، این روزها در مشهد اجرا میشود و با استقبال گسترده خانوادهها روبهرو شده است.
افشارزاده که مدتی است به عنوان رئیس کارگروه نمایش کودک و نوجوان استان خراسان رضوی منصوب شده و بیش از دو دهه در حوزه آموزش و نمایش کودک فعالیت دارد، در این اثر تلاش کرده است تا با تلفیق شخصیتهای محبوب انیمیشنی با قهرمانان ایرانی، مفاهیم عمیقی چون قوانین «شهروندی»، «قانونمداری»، «همدلی» و «انسجام ملی» را به زبان موسیقی و نمایش برای نسل جدید بازگو کند.

وی در گفتوگو با خبرنگار ما از مسیر شکلگیری این ایده، تجربههای هنری خود، و نقش تئاتر و انیمیشن در تربیت و آموزش کودکان سخن گفت.
عبدالرضا افشارزاده درباره چگونگی ورودش به دنیای تئاتر گفت: حدود بیستوشش سال پیش، بهطور کاملاً اتفاقی وارد عرصه نمایش شدم. آن زمان بهعنوان مربی بدنسازی برای بازیگران کار میکردم، اما کمکم به صحنه نزدیک شدم و مسیرم به سمت نویسندگی و کارگردانی تغییر کرد. از همان روزهای نخست، احساس کردم تئاتر میتواند ابزار مؤثری برای آموزش و تربیت باشد.
وی افزود: در ادامه، به سینمای جوان رفتم و دوره کامل فیلمسازی را گذراندم. چون همیشه دوست داشتم آثارم توسط مردم بیشتری دیده شود. نتیجه آن تجربه، ساخت سریال عروسکی «ماجراهای نخودی» برای شبکه «اترک» خراسان شمالی بود که پربینندهترین تولید استان شد. بعدها تلهفیلم «بازوبند کاپیتانی» و فیلم کوتاه «آن پسر انار ندارد» را نیز ساختم که هر دو جوایز متعددی در جشنوارهها کسب کردند.
افشارزاده درباره شکلگیری ایده نمایش جدیدش گفت: من همیشه دغدغه آموزش غیرمستقیم به کودکان را داشتهام. نمایش باید ذهن کودک را درگیر کند، نهاینکه فقط او را بخنداند. تئاتر برای کودک نباید صرفاً تفریحی باشد؛ باید او را وادار به اندیشیدن کند. از همین نگاه، ایده «سهراب و سارا» شکل گرفت؛ قصهای که از درون جهان کودک بیرون میآید و او را با مفاهیم مهمی چون قانونمداری و مسئولیت اجتماعی آشنا میکند.
وی افزود: کودکان امروز با شخصیتهای محبوبی مانند لاکپشتهای نینجا ارتباط عاطفی دارند. من از همین علاقه استفاده کردم تا پلی بزنم میان دنیای آشنا و مفاهیم فرهنگی خودمان. در داستان ما، سهراب و سارا دو کودک ایرانی هستند که در شهری زندگی میکنند و باید مراقب نظم و سلامت شهر باشند. اگر قوانین شهروندی را رعایت نکنند، شهرشان دچار هرجومرج میشود و موجودی به نام «آتشبهسر» با محلول جادوییاش همهچیز را نابود میکند.
به گفته افشارزاده، موسیقی در نمایش کودک یک عنصر جداییناپذیر است. او در این باره توضیح داد: موسیقی، بخش لاینفک تئاتر کودک است. ما در این نمایش از موسیقی زنده و ریتمهای پرتحرک استفاده کردیم تا پیامها را غیرمستقیم منتقل کنیم. کودک وقتی میبیند قهرمانها با رعایت قانون و همکاری میتوانند دشمن را شکست دهند، ناخودآگاه ارزش نظم و احترام را یاد میگیرد.
نویسنده و کارگردان باسابقه تئاتر کودک ادامه داد: در این اثر، ما درباره قوانین شهروندی حرف میزنیم؛ مثل بستن کمربند ایمنی، عبور از روی خط عابرپیاده و پرهیز از زبالهریختن در معابر. اما اینها را مستقیم نمیگوییم؛ در قالب قصه، گفتوگو و موسیقی، کودک خودش نتیجه را درمییابد. این روش تأثیرش ماندگارتر است.
در بخشی از نمایش، شخصیتهای انیمیشنی خارجی چون لاکپشتهای نینجا در کنار قهرمانان ایرانی قرار گرفتهاند. افشارزاده درباره این تلفیق گفت: هدف من تقلید نبود، بلکه استفاده از علاقه و آشنایی ذهنی کودکان با این شخصیتها بود. بچهها سالها با این کاراکترها بزرگ شدهاند و آنها را دوست دارند. من این محبوبیت را به خدمت پیام فرهنگی خود گرفتم. در نمایش ما، لاکپشتها زمانی که دربرابر دشمن ناتوان میشوند، از «سهراب»، پسر ایرانی قصه، کمک میخواهند. سهراب با عقل، همدلی و نغمههای سرزمینش شهر را نجات میدهد. در یکی از دیالوگهای نمایش، او میگوید: «سرزمین من پر از نغمههای جادویی است که با هرکدامش میتوان امید را زنده کرد.» این جمله برای من عصاره هویت ایرانی است.
افشارزاده با اشاره به بُعد هویتی نمایش بیان کرد: در کنار آموزش شهروندی، به مفهوم انسجام ملی هم پرداختیم. کودکان باید از همان سنین پایین درک کنند که اتحاد و همدلی ارزش بزرگی است. ما این موضوع را در دل قصه گنجاندیم تا بچهها یاد بگیرند هرکس در جامعه سهمی دارد و اگر همه با هم همکاری نکنیم، شهر ما از هم میپاشد.
این کارگردان فیلم کوتاه و تئاتر با تأکید بر ضرورت بهرهگیری از ابزارهای دیداری برای آموزش کودکان گفت: ما در عصری زندگی میکنیم که کودکان از یکسالگی با تلفن همراه آشنا هستند و در دو یا سهسالگی، بهراحتی در اینترنت جستوجو میکنند؛ بنابراین اگر بخواهیم با این نسل ارتباط برقرار کنیم، باید از زبان خودشان یعنی تصویر، رنگ و موسیقی استفاده کنیم. انیمیشن و تئاتر بهترین ابزار برای انتقال پیامهای آموزشی هستند.
وی ادامه داد: اگر ارزشهایی چون احترام، قانونمداری و مهربانی در سنین پایین در ذهن بچهها نهادینه نشود، در بزرگسالی دیگر نمیتوان آنها را اصلاح کرد. به همین دلیل، تئاتر کودک صرفاً سرگرمی نیست، بلکه شکلی از آموزش فرهنگی است.
افشارزاده درباره روند تولید و حمایتهای نهادی گفت: من هر سال یک اثر تازه در حوزه تئاتر یا فیلم کودک تولید میکنم. در این نمایش اخیر پیشنهاد دادند که موضوع قوانین شهروندی را در داستان بگنجانیم و خوشبختانه نتیجه کار بسیار موفق بود. شهرداری نیز در بخشهایی مانند سالن و امکانات فنی همکاری خوبی کرد و قرار است در حوزه تبلیغات محیطی هم کمک کند؛ چراکه یکی از مشکلات ما برای آثار فرهنگی کودکان، نبود تبلیغ کافی و اطلاع نداشتن خانوادهها از چنین اجراهایی است.
افشارزاده در پایان گفتوگو با تأکید بر خلأ تولیدات فرهنگی برای نوجوانان اظهار داشت: برای کودکان آثار زیادی ساخته میشود، اما متأسفانه نوجوانان در این میان فراموش شدهاند. این گروه سنی بسیار حساس است و اگر ما برایشان تولید نکنیم، سراغ محتوای نامناسب خواهند رفت. لازم است نهادهای فرهنگی، شهرداریها و آموزشوپرورش توجه بیشتری به تولید آثار نمایشی و تصویری برای نوجوانان داشته باشند.
نمایش «سهراب و سارا و لاکپشتهای نینجا» با رویکردی خلاقانه میان قصهپردازی ایرانی و جذابیتهای انیمیشنی، تلاشی است برای تربیت شهروندانی آگاه و قانونمدار. اثری که در پس رنگ، موسیقی و شوخطبعی کودکانهاش، پیامی روشن دارد و آن هم این است که «شهر ما با مهربانی، احترام و همکاری نجات پیدا میکند».